-
مهندسِ اسکاج
شنبه 22 اسفند 1394 10:29
در اتوبوسها دستفروشی میکند. کارش فقط فروختن اسکاج است. در خط تندرو! خاوران-آزادی برای خودش اسم و رسمی پیدا کرده است. بیشتر افرادی که مسافر ثابت این خط هستند حداقل یک بار او را دیدهاند. خودش را «مهندسِ اسکاج» معرفی میکند، چون فقط اسکاج راسته کارش است به این نام معروف شده. صدایش هنوز در گوشم است. - «سه تا اسکاج هزار...
-
باز برگشتم
دوشنبه 10 اسفند 1394 18:44
با تشکر از تمام دوستان عزیزی که از این غیبت طولانی من خم به ابرو نیاوردند و حتی نپرسیدند کجا هستی که خبری ازت نیست. در جهت رفع نگرانی این عزیزان باید بگوییم از وضعیتی نزدیک به مرگ برگشتم و این چند خط را در شرایطی مینویسم که تازه از بستر بیماری بلند شدهام. اینکه دردم چه بود بماند، همین قدر بدانید شرایط به قدری وخیم...
-
طاقچه
پنجشنبه 29 بهمن 1394 15:15
قب لتر در وبلاگم اپلیکیشن فیدیبو را معرفی کردم. این بار میخواهم اپلیکیشن دیگری را در این سبک به شما معرفی کنم. اپلیکیشن «طاقچه» با داشتن هزاران کتاب باکیفیت با فرمتهای pdf و epup یک کتابخانه بزرگ و غنی است و لقب «نزدیکترین کتابفروشی شهر» به حق لایق این اپلیکیشن است. در مقایسه با اپلیکیشن فیدیبو، طاقچه از تعداد...
-
درد دل
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:14
آخرین پستی که ارسال کردم مربوط میشود به ۳ بهمن و حالا که این پست را مینویسم در دقایق اولیه ۲۷ بهمن هستیم. در این فاصله ۲۵ روزه با خودم کلنجار میرفتم که این وبلاگ را به کل حذف کنم یا اینکه بگذارم همچنان به حیاتش در عرصه وب ادامه دهد. چند باری به وبلاگ سرزدم و چندتایی از مطالب را حذف کردم شاید احساس نسبت به وبلاگ...
-
عشق به کتابخوانی
شنبه 3 بهمن 1394 21:07
من از بچگی علاقه عجیبی به کتاب داشتم. زمانی که بچههای هم سن و سال من در خیابان برای اسباببازی گریه میکردند من برای کتاب اشک میریختم و زمانی که بچهها میدویدن و میپریدن من در خیالاتم خودم را به جای قهرمان داستانها تصور میکردم. از دست اژدها فرار میکردم، از روی گودال آتش میپریدم و شاخ دیو را میشکستم. امروز...
-
خودسانسوری
دوشنبه 28 دی 1394 22:47
اولین بار سال ۸۹ بود که یک وبلاگ در بلاگفا ساختم و شروع کردم به نوشتن؛ در ۵ سال گذشته وبلاگهای زیادی ساختم و کم کم سبک نوشتنم را پیدا کردم. تمام این سالها با یک خودسانسوری همراه بود که اذیتم میکرد. خودسانسوریی که باعث میشد دهها خط را در کمتر از یک دقیقه پاک کنم. خودسانسوری اصلا چیز خوبی نیست؛ مثل بُغضی است که در...
-
که عشق آسان نمود اول
یکشنبه 27 دی 1394 13:21
یادم میاد از بچگی دوست داشتم نویسنده بشم. البته به دلایلی که برای خودم هم نامعلوم است هیچ وقت با صراحت راجع به این علاقه با اطرافیانم صحبت نکردم. اولین بار که یک داستان درست و حسابی و دست و پادار نوشتم کلاس چهارم ابتدایی بودم. یک درس داشتیم به نام درس آزاد، سه صفحه ورق سفید بود که باید خودمان پُرش میکردیم. یک داستان...
-
برف
دوشنبه 16 آذر 1394 18:33
برف آمد و شهر را سپید پوش کرد، به زمین نشست و سیاهی را محبوس کرد. کودکانی که با بارش برف دلهایشان گرم شده بود شال و کلاه کردند. به هم گوله برفی پرت کردند، دنبال هم کردند و در نهایت یک آدم برفی زیبا ساختند. شالگردنی به دورش پیچیدند تا سرما نخورد. اما فردا که آفتاب بتابد برفها آب میشود و آدم برفی هم میرود. میرود و...
-
کبوتر
سهشنبه 10 آذر 1394 19:10
باران میبارد و مشغول خاطره بازی با آهنگهای قدیمی هستی که میرسی به آهنگ کبوتر "فریدون اسرایی" و دلت میخواهد تو هم چترت را ببندی و بروی زیر بارون که بیهوا خیس بشی، از دل قطرهها با خبر بشی. بنازم به پاییز که عجب عاشقانه فصلی است.
-
و خدایی که در این نزدیکی است
پنجشنبه 5 آذر 1394 11:35
به نام خدا موضوع انشاء: خدا همیشه خودم را سر یک دو راهی دیدم که یک طرفش خدا ایستاده و طرف دیگرش خدایی نیست. و جالب اینکه این دوراهی در تمام مراحل زندگی پا به پای آدم میآید و امکان عبور از این دو راهی شک و یقین وجود ندارد. برخی تا آخر عمر با خدا میمانند برخی هم تا دم مرگ بیخدا، بعضی در آخر عمر بیخدا میشوند و بعضی...
-
کتابخانه دیجیتال
دوشنبه 2 آذر 1394 19:30
اگر عاشق کتاب خواندن هستید اما حوصله رفتن تا کتابفروشی برای خرید کتاب را ندارید یا اینکه دوست دارید یک کتابخانه داشته باشید اما فضای خانه برای این کار کافی نیست و اگر از دانلود غیر قانونی کتابها عذاب وجدان میگیرید «فیدیبو» برای شما ساخته شده است. به سایت فیدیبو بروید، اپلیکیشن کتابخوان فیدیبو را نصب کنید و در آن...
-
عصر وبلاگنویسی
جمعه 15 آبان 1394 19:28
شما یادتان نیست، یک زمانی هر کسی که یک رایانه داشت و یک خط برای اتصال به اینترنت یک وبلاگ هم داشت. اون وقتها داشتن وبلاگ یک کلاس خاصی داشت. بعد از همه گیر شدن وبلاگنویسی عدهای سعی کردن وبلاگشان را خاص جلوه دهند. یک مدت برای خاص شدن وبلاگ تا میتوانستند کد جاوا اسکریپت روی وبلاگ نصب میکردند یک مدت هم مد شده بود...
-
در فراغ خندوانه
چهارشنبه 22 مهر 1394 13:13
خندوانه عزیز، میبینی چقدر خاطرت برای ما عزیز است که هنوز نرفته دلمان برایت تنگ شده؛ دیدن تو برایمان عادت شده بود. میگویند ترک عادت مرض است، با رفتن تو ما باز هم مریض میشویم، باز هم غصه دار میشویم. خوب حق بده، در این مدت هر شب بجای ۲۵ ثانیه یک ساعت با تو و رامبد خندیدیم، میدانی در این مدت چند بار با جناب خان به...
-
به نام جان آفرین
پنجشنبه 16 مهر 1394 15:58
بخت چنین رفت که سخن آغاز کنم، از عشق دفتری نو باز کنم. همچین اولین قدم سختترین است. اولین یادداشت وبلاگ هم به همین شکل است. هزارن چیز در ذهنت هست که بگویی و در عین حال هیچ چیز نیست که بنویسی. به هر حال این وبلاگ قرار است جایی باشد برای دلتنگیهای من، معجونی از خاطرات، روزمرگیها، تکنولوژی با کمی فلسفه، امیدوارم که از...